.
شکوه کوهم و میایستم، ببخشیدم
اگر شبیه شما نیستم، ببخشیدم
شبی که بر جسدم در ستیز با جلاد
سرود خواندم و نگریستم ببخشیدم
تنم محل حلول شهامت و شرف است
به غیر از این دو نفر، کیستم؟ ببخشیدم
نه اهل برده فروشی، نه اهل برده شدن
اگر در عصر شما زیستم، ببخشیدم
همیشه دشمنتان هستم ای که پرسیدی :
چه بودهام؟ چه شدم؟ چیستم؟ ببخشیدم
اگرچه مردهام و پیکرم عمودی نیست
زمان حادثه میایستم؛ ببخشیدم