بهار میرسد اخر بهار میدانم
تمام میشود این انتظار میدانم
بهار میشود و میرسد زمانی که
درخت ِ ما بنشیند به بار میدانم
دوباره پرتو ِ خورشید میرسد به زمین
وَ صبح میشود این شام تار میدانم
طلوع میکند آیینهای و از دل شهر
کنار میرود ابر غبار میدانم
مِهایی که آمد و بر آسمان شهر نشست
عبور میکند از این دیار میدانم
کسی که از همه دل برد و بیوفایی کرد
به عشق میشود او هم دچار میدانم